Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-02@03:10:58 GMT

جشن تولد به میزبانی علمدار کربلا در عمود 1452

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۴۳۷۲۹۰

جشن تولد به میزبانی علمدار کربلا در عمود 1452

اربعین گذشت و پیاده روی زائران به پایان رسید اما برکت عاشقانه‌های این سفر آسمانی هنوز هم جاری است. مصداق آن، جوانیست که بعد از 18سال بزهکاری، در پیاده روی توبه کرد و زندگی اش از این رو به آن رو شد.

به گزارش مشرق، این روزها «محمدرضا رمضان پور» هنوز در شادی سومین سالگرد جشن تولدش  هلهله کنان است. نه آن جشن تولدها که فکرش را می کنید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نه آن هلهله ها که تا به حال شنیده اید. جشن تولد محمدرضا از جنس عشق بود و میزبان این جشن، حضرت عباس(ع)! او 3 سال قبل در عمود یک هزار و 452 متولد شد. آن روز چه بزمی بود و چه صاحب مجلسی. دعوتش کرده بودند، عجب دعوتی! می گوید من ۲ بار متولد شدم. یک بار 35سال قبل و بار دیگر 3 سال قبل، روبروی حرم علمدار کربلا!

خسر الدنیا و الآخره  بودم و توبه کردم  

روایت زندگی پر ماجرای جوان لاابالی دیروز که حالا یکی از بندگان خوب خداست در این روزها  که هنوز عطر و بوی حسینی دارد شنیدنی است. سه دهه عمرش را تقسیم می کند. به سفید و سیاه و خاکستری. 13 سال اول زلال و سفید، 20سال دوم سیاه و چرک اما اربعین 3 سال قبل دعوتش کردند و او  لوح دلش را به حسین (ع) سپرد  تا پاکش کند از  بدی ها و پلیدی ها.

حالا او در آخرین روزهای ماه صفر روزهای سیاه زندگی اش را مرور می کند تا شیرینی تولد دوباره اش را به کام ما هم بچشاند. محمدرضا می گوید:« من بد کردم. به خودم. پدر و مادرم. ضعیف کشی کردم. چه حق هایی که از خلق خدا ضایع کردم. چه آسیب هایی که به دیگران رساندم. 2دهه عمرم به بدترین شکل گذشت. مصداق«خسر الدنیا و آخره» خود من بودم. در قرچک ورامین زندگی می کردیم و در نوجوانی الگوی من مرد میانسالی شد که از قضا قداره کش محله بود. نمی دانم چرا از او الگو گرفتم و در این وادی قدم گذاشتم و نمی دانم از کدام لکه های سیاه زندگی ام برایتان بگویم. خجالت می کشم از بیان دوباره اش اما باید بگویم، برای اینکه جوان ترها بخوانند و بدانند امام حسین(ع) همه جوره خریدار است. حتی اگر بدترین آدم روی کره زمین  باشی باز هم روزنه امیدی باقی هست برای تغییر تقدیر.»

آفتابه دور گردن و ناکجاآباد زندگی من!

«عربده کشی و دعوا شغل شبانه روزی ام شده بود. برای راه انداختن یک دعوای جانانه به بهانه ای نیاز نداشتم. فقط نگاه چپ یکی از هم پیالگی هایم کافی بود تا روز و شبش را با هم گره بزنم. در این راه تا ناکجاآباد رفتم .» می پرسم ناکجاآباد زندگی ات کجاست؟ می گوید:«همین حالا بیشتر  از ۱۰۰ جای چاقو در بدنم است و  بیشتر از آن را به دیگران زده ام، این یعنی تا ناکجاآباد رفتم. به خاطر دزدیدن کفترهای جَلد همسایه دیوار به دیوار حاضر بودم جانش را هم بگیرم و در عالم مستی کیفور شوم از پراندن کفترهای دزدی، این هم یعنی تا ناکجاآباد رفتم. وقتی طرح جمع آوری اراذل و اوباش برای ارتقای امنیت محله ها اجرا شد سراغ من هم آمدند چون  لکه ننگ محله مان بودم و هیچ کسی از شر من در امان نبود. دستگیرم کردند، زنجیر به پایم بستند. در گردنم آفتابه انداختند و سوار بر ماشین پلیس، دور محله گرداندند تا درس عبرتی باشم برای جوان ها تا شاید سرم به سنگ بخورد و از این بیراهه راه کج کنم اما بی فایده بود. این هم مصداقی دیگر از ناکجاآباد زندگی ام. باز هم بگویم؟ شرخر بودم. عربده کش. میگسار، چاقو و قمه دائم بیخ شلوارم بود و آن را پنهان نمی کردم. آنقدر به اتاق عمل رفته و برگشته بودم که بیمارستان، خانه دومم شده بود. همه را خسته کرده بودم. پدر، مادر، برادر. در همین حال و احوال ازدواج هم کردم. هیچ کس جرات نمی کرد به اقوام همسرم که برای تحقیق به محله آمده بودند از من بد بگوید. چون می دانست سرنوشت بدی در انتظارش است و من آنقدر فکر و ذهنم سخیف و بی مقدار بود که از ترس اطرافیان لذت می بردم.»

مادرم طلب مرگم را کرد، این یعنی تهِ تهِ خط

محمدرضا از شبی می گوید که فهمید به آخر خط رسیده است: «یک شب مست و لایعقل با لباس های خونین و سر و صورت آشفته به خانه آمدم. ماه صفر بود و مادرم کنج خانه نشسته بود. خسته شده بود از نصیحت های بی فایده به پسر ناخلفی که گوشش بدهکار هیچ حرفی نبود. فقط نگاهم می کرد. یک آن  دیدم پرچم یا علی اکبری را که من در نوجوانی به خانه آورده بودم روی صورتش گذاشته و بلند بلند گریه می کند. صدایش کردم. اصلا به چشمانم نگاه نکرد. ‌سرش را بالا گرفت و گفت الهی به حق عزای حسین و این پرچمی که در دستم گرفتم دفعه بعد که برای چاقوکشی و دعوا از در این خانه بیرون رفتی دیگه برنگردی. این را گفت و دوباره صورتش را میان پرچم پنهان کرد و های های گریه.  نفرین مادر و گریه های از سر درماندگی اش، چنگ به دلم انداخت. این نفرین یعنی من به ته ته ته خط رسیده بودم. دلم لرزید. آن شب  خواب به چشمانم حرام شد.»

حکایت پرچم یا علی اکبر و من و پیاده روی اربعین 

صدای گریه های بی امان مادر در گوشش پیچیده بود. پرچم یا علی اکبر(ع) را در دستانش گرفت و انگار پرت شد به سال های نوجوانی و خاطرات هیاتی که با دستان خودش در خانه شان  راه انداخته بود. رمضان پور می گوید:« این پرچم حکایت ها داشت. ۱۲ ساله بودم. محرم بود و اهالی محل مشغول سیاه بندان کوچه ها و من هم سرگرم بازی. در سیاه بندان سهیم شدم و دستمزد مشارکت من پرچم یا حضرت علی اکبر(ع) شد. پرچم را به خانه آوردم و به برادرها گفتم بیایند جلوی خانه مان تکیه حضرت علی اکبر(ع) را علم کنیم؟  با عشق دوران کودکی ام  به حسین(ع)  تکیه را علم کردیم. تکیه تبدیل به هیات شد. آن زمان خادم نوجوان هیاتمان شدم. برای عزاداران حسینی چای می ریختم و .... چند سال بعد به قدری در باتلاق گناه فرو رفتم که حتی روی آمدن به هیاتی که خودم بانی اش بودم را هم نداشتم. آن شب در ماه صفر، خاطرات راه اندازی هیات از ذهنم گذشت. حالم از خودم بهم می خورد. رادیو را روشن کردم تا گوش دهم و شاید خوابم ببرد. هر موج رادیو را که می گرفتم از اربعین و پیاده روی زائران می گفت. حالم بد بود بدتر شد. آن شب بهترین تصمیم زندگی ام را گرفتم و فردای آن روز مقدمات رفتن به پیاده روی اربعین را فراهم کردم اما پنهانی و بی سر و صدا. شنیدن خبر رفتن من به پیاده روی اربعین برای همه خنده دار بود. فقط موقع رفتن مادرم را صدا زدم و گفتم یادت هست  آن شب از خدا طلب مرگم را کردی؟ حلالم کن و دعا کن اگر قرار است کربلا بروم و درست نشوم خبر مرگم را برایت بیاورند. جواب پدر و مادرم فقط گریه بود.»

این زخم کجا و آن زخم ها کجا!

گاهی وقت ها فکر می کند شاید همان هیات حضرت علی اکبر(ع) و آن حسین(ع) گفتن های خالصانه اش در کودکی بود که بالاخره یک جایی به کارش  آمد و از مهلکه ای که مثل باتلاق هر روز بیشتر در آن فرو می رفت  نجاتش داد. محمدرضا می گوید:«عشق من به امام حسین(ع) در کودکی کشتی نجاتم در بزرگسالی شد. از ابتدای سفر  به کربلا سر و صورتم را با چفیه پوشاندم تا فقط خودم باشم و خودم. از عمود یک تا 1452 را با پای برهنه رفتم. پاهایم تاول زد. خون راه افتاد اما این دردها برای من که اگر هفته ای یکی دوبار چاقو کشی نمی کردم و نمی زدم و نمی خوردم روزم شب نمی شد، بی معنا بود. اما این زخم ها کجا و  آن زخم هاکجا؟ این درد کجا و آن درد کجا؟ تمام راه را گریه کردم. عمود به عمود دعایم این بود که وقتی برگشتم پاک شده باشم. از خدا خواستم به عمود 1452 که رسیدم نوری به دلم بتاباند و کمکم کند دست بشویم از همه شرارت ها. دعایم اجابت شد.»

تا دنیا دنیاست بدهکارم!

این روزهای زندگی محمدرضا شنیدنیست؛ «وقتی به تهران برگشتم دیگر آن محمدرضای سابق نبودم. روزی چند بار پیشنهادهای کلان برای شرخری به من می دادند و جواب نه می شنیدند. دور همه دوستانم را یک خط قرمز کشیدم. امسال با روی باز وارد هیات حضرت علی اکبر(ع) شدم. چای ریختم و پیش پای عزاداران کفش جفت کردم. تا قبل از آن سفرسبز، کار درست و حسابی نداشتم. درآمدم از شرخری بود. حرام اندر حرام. اما بالاخره با هر دردسری بود وارد کارخانه بلورسازی شدم. روز و شبم را با کار گره زدم و لذت روزی حلال به جانم نشست.»

سراغ مسئول کارخانه بلورسازی می رویم تا از این روزهای محمدرضا رمضان پور بیشتر بدانیم. «اصغر جوادی» می گوید:« تا وقتی سرگذشت زندگی اش را از زبان خودش نشنیده بودم باور نمی کردم جوانی با چنین عقبه ای بتواند اینطور زندگی اش را سر و سامان دهد و از این رو به آن رو شود. او حالا ناجی جوان های آسیب دیده است. نصف حقوق ماهیانه اش را بذل و بخشش می کند. هنوز موعد پرداخت حقوق نشده از من مساعده می گیرد. چند روز بعد متوجه می شوم یکی از کارگرانی که آلوده به مصرف مواد مخدر شده را با پول خودش در کمپ ترک اعتیاد بستری کرده است. به خانواده زندانیان جرائم نقدی که کمک می کند و هوایشان را دارد. می پرسم این همه زحمت می کشی و جلوی کوره عرق می ریزی نصف حقوقت را بذل و بخشش می کنی؟ جوابش شنیدنی است وقتی می گوید: من تا دنیا دنیاست بدهکارم، به خودم و به آنهایی که بهشان بد کرده ام.»

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: حمایت از کالای ایرانی بازار سکه و ارز اربعین پرسپولیس اربعین پیاده روی توبه زائران اربعین کربلا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۳۷۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیش‌بینی برای حضور ۳۰ میلیون زائر در اربعین سال جاری

معاون خدمات شهری کربلا گفت: سال گذشته شاهد حضور ۲۲ میلیون زائر در عراق بودیم و طبق پیش‌بینی‌های ما در اربعین سال جاری حضور زائران اباعبدالله الحسین (ع) در ایام اربعین به ۳۰ میلیون نفر خواهد رسید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از اداره کل روابط‌عمومی و امور بین‌الملل استانداری اصفهان، محمدرضا جان‌نثاری پیش از ظهر امروز _سه‌شنبه یازدهم اردیبهشت_در ستاد اربعین حسینی استان ضمن گرامیداشت یاد شهیدان عراق به‌ویژه شهید ابومهدی المهندس که در برابر داعش ایستادگی کردند، اظهار کرد: ستاد اربعین حسینی استان به‌صورت ماهانه با هدف ایجاد آمادگی در برگزاری شایسته مراسم اربعین حسینی جلساتی را برگزار می‌کند تا مقدمات این رویداد عظیم را به بهترین نحو فراهم کنیم.

وی با اشاره به اینکه بیش از ۳۰۰ هزار نفر از مردم استان اصفهان در اربعین حسینی میهمانان برادران عراقی خود هستند، افزود: از مهمان‌نوازی بی‌نظیر مردم و دولت عراق در ایام اربعین حسینی قدردانی می‌کنیم.

معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار اصفهان با بیان اینکه این مهمان‌نوازی الگوی شایسته‌ای برای همه دنیا است تا محبت و برادری را از مردم عراق یاد بگیرند، خاطرنشان کرد: آنان هر چه دارند برای خدمت به زائران در طبق اخلاص می‌گذارند ما نیز از این بابت صمیمانه تشکر و قدردانی می‌کنیم.

جان‌نثاری یادآور شد: بیش از ۱۷۰ موکب از استان اصفهان در عراق برپا می‌شود و خوشحال هستیم که می‌توانیم خادم زائران اربعین حسینی باشیم و در این راستا آمادگی داریم هر کمکی که مسئولان عراقی تشخیص می‌دهند را جهت برگزاری اربعین حسینی انجام دهیم.

وی با تاکید بر اینکه خود را ملزم می‌دانیم که همه اقداماتی که انجام می‌دهیم تحت نظر دولت عراق باشد، بیان کرد: برنامه‌ریزی شود تا تمامی شهرداران استان با محوریت شهرداری اصفهان در ایام اربعین همکاری لازم را با خدمات شهری کربلا داشته باشند.

رویکرد و منش مردم و مواکب استان اصفهان در ایام اربعین

علی یحیی عبد، معاون خدمات شهری کربلا نیز در این نشست سخنان خود را با گرامیداشت یاد شهیدان ایران اسلامی بالأخص شهید والامقام سردار سلیمانی آغاز و اظهار کرد: ما و برادران ایرانی مان یک گروه مشترک با هدف خدمت‌رسانی به زائران حضرت سیدالشهدا (ع) هستیم و هیچگونه جدایی بین ما نیست.

وی با تأکید بر اینکه در ایام اربعین حسینی منش و رویکرد شیعه حضرت امیرالمومنین (ع) را به جهانیان نشان می‌دهیم، افزود: اربعین یک رویداد جهانی و برگزاری شایسته آن موفقیتی برای جهان اسلام است.

معاون خدمات شهری کربلا بیان کرد: برای ما باعث افتخار است که خادم امام حسین (ع) هستیم و می‌دانیم که برای شما نیز خدمت به زائران سیدالشهداء (ع) افتخار است زیرا همه ما هر چه که داریم از لطف و مهربانی امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) است.

وی گفت: سال گذشته شاهد حضور ۲۲ میلیون زائر در عراق بودیم و طبق پیش‌بینی‌های ما در اربعین سال جاری حضور زائران ابا عبدالله الحسین (ع) در ایام اربعین به ۳۰ میلیون نفر خواهد رسید.

معاون خدمات شهری کربلا با اشاره به اینکه سالانه ۵ میلیون نفر به زائران اربعین حسینی اضافه می‌شود، عنوان کرد: مواکب اصفهانی در کربلا به خاطر حضور پرشور و خلاقیت‌هایی که در خدمت‌رسانی به زائران دارند زبانزد هستند.

وی با بیان اینکه از خدماتی که شهرداری اصفهان در شهر کربلا انجام می‌دهد قدردانی می‌کنیم، گفت: اصفهانی‌ها در ایام اربعین بسیار متفاوت‌تر از سایر شهرها عمل می‌کنند، آن‌ها معتقدند بر خاکی که خون سیدالشهداء (ع) ریخته شده است حرمت دارد و نباید زباله‌ای بر زمین ریخته شود.

معاون خدمات شهری کربلا خاطرنشان کرد: کربلا هم مانند اصفهان شهر شما است و با شما همکاری خواهیم داشت زیرا معتقد هستیم بین ایران و عراق هیچ فراقی نیست.

به گزارش ایمنا، در این نشست اعضاء ستاد اربعین حسینی استان، مدیر مطالعات و پژوهش‌های کربلا، مدیر پارک‌ها و فضای سبز کربلا و مدیر منطقه پنج کربلا نیز حضور داشتند.

کد خبر 749330

دیگر خبرها

  • حال و هوای مرقد مطهر حضرت عباس(ع) در کربلا
  • برپایی ۱۷۰ موکب از استان اصفهان در عراق برای زائران اربعین
  • مطالبات کارگران مازندران پیگیری می شود
  • پیش‌بینی برای حضور ۳۰ میلیون زائر در اربعین سال جاری
  • عکس| میثم مطیعی هشدار داد: کربلا رخ می‌دهد، نه ظهور
  • «کوه نور» ظرفیت جدید تفریح شهر زندگی است/ میزبانی از ۹ هیئت خارجی در هفته فرهنگی اصفهان
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • خلاقیت در طراحی کیک تولد با ویندوز 11 (فیلم)